چشم نرگس

ساخت وبلاگ
با من صنما یک دم ! بیدار حقایق شوخواب مِحَنی شاید،هشیار شقایق شو تا شب شود وهرصبح درطالع رویایمآیی به غزل مهمان !دیدار شقایق شوسرخی لبت بوسه سازد هوسی توشهآوخ که ازاین مستی بیدارشقایق شونقل است براین دفتر،جام لب تو بهترساغر زند وهر پیک،هشیار شقایق شو چشم نرگس...
ما را در سایت چشم نرگس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajjadnalbandy1 بازدید : 87 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 18:56

مرد می گرید ولی ! با درد می گیرد غبارآوخ از فردای تلخ،بی اشک می گیرد نگارتشنگی را هر شراب، زهری شود تا آفتابچون دمد بی روی تو،بادرد می گیرد نگارغربتی دارد دلم ، دورم ولی نزدیک عشقباده خوردم جام تو، با اشک میگیرد نگارمن خمار چشم تو،ابرو نکش این چشم را چشم نرگس...
ما را در سایت چشم نرگس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajjadnalbandy1 بازدید : 91 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 18:56

آخر از دیده روان گشت خیال من و تونم نم قصه عیان گشت وصال من و تواین شنیدی که دلم تشنه سوز دگریستغزل از گریه فغان گشت مثال من و تودر طلب بود لبم بوسه ستاند به صوابغمزه ازخنده بیان گشت خیال من و توفصل گندم شد و خوشه مویت برعشقواژه ازدیده روان گشت مثال چشم نرگس...
ما را در سایت چشم نرگس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajjadnalbandy1 بازدید : 96 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 18:56

اشکی فشان و چشم را کاشانه دیوانه کن
ابری بکش این عشق را،ویرانه مستانه کن
دستی طلب دارد سبو از جام سرخ آتشین
ساقی بریز این باده را ، پیمانه مستانه کن
زلف پریشان دیده ای در گوشه میخانه ای
این فتنه خواهد درد را،دیوانه مستانه کن
خواهی بیا در خرمنم آتش بزن باخنده ای
طرحی بریز و دشت را، ویرانه مستانه کن
دل می رود تا این افق !نیلی شود از ابتدا
خورشید سازد مست را، پیمانه مستانه کن
خشکید چشمم از فراق! در ناله هجران تو
گامی گذار و چشم را ، کاشانه مستانه کن.
/سجاد نعلبندی @۱۷مرداد ۹۶ چشم نرگس...
ما را در سایت چشم نرگس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajjadnalbandy1 بازدید : 103 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 18:56

چو گم شدم براین دیار،بهانه نیست باورمقلم نوشت و این غبار، روانه نیست آخرمبه وسعت نبودنت! هوای غضه ام شکستشبی که بودو این فگار بهانه نیست آخرمسبب نشد که آفتاب ز سوز گریه ام فزودشکست و ماه این تبار روانه نیست آخرمدلم گرفت و آسمان! به ابر تار دل نشستبه چشم نرگس...
ما را در سایت چشم نرگس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajjadnalbandy1 بازدید : 94 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 18:56

اشک می ریزد ولی ! دارم تماشا می کنم
ریزم از دوری ولی دارم که حاشا می کنم
این چه غربت بود دهری را که آید آشکار
دورم این فردا ولی خواهم تماشا می کنم
دست تقدیرم نشست و انتظاری را نوشت
سوزم و رسوا ولی ! آیم که حاشا می کنم
ابتدای فصل را سبز و به رنگ دشت سرخ
دیدم این شیدا ولی خواهم تماشا می کنم
برگ برگ خاطرات شعری شد و با هر غزل
خواندم و غوغا ولی نالم که حاشا می کنم
مست بودم باده ات از آخرین پیمان عشق
سیرم از دوری ولی خواهم تماشا می کنم.
/سجاد نعلبندی @۲۱مرداد ۹۶ چشم نرگس...
ما را در سایت چشم نرگس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajjadnalbandy1 بازدید : 95 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 18:56

نه نگاهی نگران ! نه به چشمی که روان
میشود درپس این پنجره ماهی که نهان
قصه راه بگو ! شب دیجور بلند این کوه
می دمد درپس این حنجره آهی که نهان
مست داند خبر ناله ی ساقی که چه راز
می نهد درپس این پنجره راهی که نهان
مرحم درد کجاست ؟دلم افسرد به هجر
میرود درپس این حنجره گاهی که نهان
خیز از بستر رویا که قدح سرخ از عشق
می خرد درپس این پنجره آهی که نهان
دست دلدار کجاست تا که نهد بر این دل
می برد درپس این حنجره ماهی که نهان.
/سجاد نعلبندی @۲۳مرداد ۹۶ چشم نرگس...
ما را در سایت چشم نرگس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajjadnalbandy1 بازدید : 93 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 18:56

غزل میریزد و اما !نیستان می شود این دشتدلم آتش شد و اما گلستان می شود این دستبه بوی گیسوان شب ! به زلفت شانه ای روئیدقلم ابتر شد و اما !گلستان می شود این دستصبوری میکند دنیا، که ظلمت عمر بر باد استدلم دفتر شد و اما گلستان می شود این دستطواف حاجیان دی چشم نرگس...
ما را در سایت چشم نرگس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajjadnalbandy1 بازدید : 71 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 18:56

سکوتم درد می گیرد در این فردای بی ساحلگرفته عزلت وغربت فقط گاهی تو یادم باشنمی گیرد سراغ من ! شبی این گریه حال منرسیده آخر و ساغر! فقط گاهی تو یادم باشدراین دیوار شد بیدار همان عکس دل ودلداردویده خلوت وفرقت،فقط گاهی تویادم باشزده خیمه همه آلام ! در ا چشم نرگس...
ما را در سایت چشم نرگس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajjadnalbandy1 بازدید : 106 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 18:56

آمدم سوی تو و قطره، شبی اشکی بستچشم نرگس نگران تا گذری شرحی بست بی سبب شدهمه سیل و ز نگاهم تا صبحمیچکید وبه قفس با شرری شرحی بستهان ای مست و خراب !ای شرر بی پایان مست یاری وطرب،تا نفسی شرحی بستقلم سرخ دهد نای و نی از دهر و سکوتتا بیایی به سخن با گوهر چشم نرگس...
ما را در سایت چشم نرگس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajjadnalbandy1 بازدید : 115 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 18:56